جدول جو
جدول جو

معنی متهم کننده - جستجوی لغت در جدول جو

متهم کننده
المتّهم
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به عربی
متهم کننده
Accusing, Accuser
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
متهم کننده
accusateur
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
متهم کننده
обвинитель , обвиняющий
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به روسی
متهم کننده
מאשים
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به عبری
متهم کننده
Ankläger, anklagend
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به آلمانی
متهم کننده
oskarżyciel, oskarżycielski
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به لهستانی
متهم کننده
الزام لگانے والا , الزام لگانے والا
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به اردو
متهم کننده
ผู้กล่าวหา , กล่าวหา
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به تایلندی
متهم کننده
mshtaki, anayeshtaki
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
متهم کننده
告訴人 , 非難する
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
متهم کننده
指控者 , 指责的
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به چینی
متهم کننده
고발자 , 비난하는
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به کره ای
متهم کننده
обвинувач , звинувачувальний
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
متهم کننده
suçlayan, suçlayıcı
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
متهم کننده
acusador
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
متهم کننده
অভিযোগকারী , অভিযোগকারী
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به بنگالی
متهم کننده
अभियुक्त , आरोप लगाने वाला
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به هندی
متهم کننده
accusatore, accusatorio
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
متهم کننده
acusador
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
متهم کننده
aanklager, beschuldigend
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به هلندی
متهم کننده
penuduh, menuduh
تصویری از متهم کننده
تصویر متهم کننده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ تَ زَ دَ / دِ)
ظالم. جابر. ظلم کننده:
رعیت از تو امان یافته ز دست ستم
از آن سبب که نه ای بر ستم کننده امین.
سوزنی.
داد ستمدیدگان بدهد تا ستم کنندگان چیره نگردند. (مجالس سعدی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از متحد کننده
تصویر متحد کننده
همنیتار
فرهنگ لغت هوشیار